Sunday, 12 August 2007

گزارش مفصل رویداد ورزشی هنری سال!!!ا

کی سی= چموش سال
سیمرغ = دونده ماراتون/ کاپ سیمرغ! ه










ه

روی عکس ها کلیک کنید بزرگتر می بینید
--------------



رویداد ورزشی هنری سال!ا

بعد از مدتهاکه فرصت تماس تلفنی با سیمرغ عزیز دست داد ،ایشان در حال استراحت در تختخواب بودند . بطور خلاصه معلوم شد چند روز قبل در حالیکه در کناره سر سبز جلو خانه با کی.سی معروف در کنارشان برای ورزش مشغول دویدن بوده اند ، ناگهان در حال دویدن ، کی.سی برای دویدن در جلو، از مسیر خود در کنار، به جلو ایشان می پرد و ایشان برای جلو گیری از لگد مال شدن اوبا چرخشی سریع و اجباری زمین خورده بطوریکه پاهای مبارک! بشدت زخمی وکار به دوا ودکتر و چندین روز استراحت مطلق در تخت می کشد. با شنیدن این خبر ضمن خوشحالی از اینکه معلوم شد سختیها گذشته و رو به بهبودی و قادر به نشستن و کمی حرکت هستند، از آنجا که وظیفه و مسئولیت مطبوعاتی حکم می کرد فورآ خبر نگار وعکاس پیام راروانه دیار ایشان کردیم. عکس های مخصوصی که می بینید همراه با چگونگی ماجرا به زبانی ساده و موزون درزیر ، نتیجه کار عکاس و گزارشگرمان در مورد این پیش آمد است که آنرا رویداد ورزشی هنری سال نام می گذاریم!!ا

***
سیمرغ عزیز می دویده
کی سی ، سر راه او پریده
.
سیمرغ زمین فتاده وسخت
آسیب به پای او رسیده
.
آنسان که برای زخم هایش
در خانه به تخت آرمیده
.
می گفت که بهتر است حالا
هر چند که درد ها کشیده
.
داریم برای او پیامی
از شاه نشین در این جریده
.
سیمرغ عزیز شاد باشی
ای ما همه را تو نور ِدیده
.
دیگر ندوی کنار کی.سی
این توله ِ تُقص ِ دم بریده
.
از این سگِ خر! دگر حذر کن
دیدی که چه کرد ور پریده
.
سیمرغی و با ل وپر که داری !!ا
هر سوی برو تو پرکشیده
.
از همدمی سگت تو بگذر
ه"فورگت" بکن این مرام و ایده
.
سیمرغ دوان؟ کنار یک سگ ؟!ا
انصاف بده، کسی شنیده؟!ا
.
القصه عزیز ما تو سیمرغ
ای در تو صفات بس حمیده
.
بگشای پر و به شا نشین آی
بین بزم صفا همیشه چیده
.
گلخانه آن ببین که میم.میم
در شعر و غزل چه آفریده
.
هر شعر ز او چو خرمن گل
هر بیت جواهری گزُیده
.
اینجا ست که چون رسی،ببینی
مرغان ِ دگر ز ره رسیده !ا
.
اینجا ندَود کس و نه افتد !!ا
نه خار به پای کس خلیده !ا
.
آرامش جمع ماست اینجا
این شاه نشین ، این پدیده

****

3 comments:

Anonymous said...

ضايعه سيمرغ عزيز كه واقعا ناگوار بوده ولي شعر زيباي شما موضوع را جالب كرده و مي‌ارزد كه آدم زمين بخورد تا اين شعر را بخواند و بخندد. مرسي
you made my day

Anonymous said...

بله آسی عزیز خوش ذوق و نکته بین که خود در کار طنز استادی، خوشحالم که با هم همقیده هستیم که برای بهتر مقابله کردن بامشکلات و ناراحتی ها مخصوصآدر این دنیای جدی و سختگیر!! و در این روزگار پرآشوب و پر از ناملایمات، سعی در کشف و استفاده از جنبه های طنز آمیز جریانات روزانه روش جالبی است حتی در مواردی که رویداد هابه ظاهر جدی و رسمی و خشک و حتی ناراحت کننده باشند. به هر حال خیلی ممنون از آن عزیز و به امید خنده های بیشتر مخصوصآ در این شاه نشین مان، شاد و پر خنده باشیم و خدا نگهدارمان.
شا77

Anonymous said...

بنده هم این شعر شیرین را ستایش کرده و واقعا از نوشیدن آن لذت برده و می برم. از حادثه واقعه هم متاسف شدم و دلم به حال کی سی سوخت که حالا همه او را سرزنش کرده و هیچکس نیست که ذره ای هم به او حق بدهد- من هم باباجان اگر سیمرغ را ببینم ممکن است به دست و پای او به پیچم تا طلافی این همه غیبت را در بیاورم- خداوند سلامتی عاجل عنایت فرماید